در انتظار آن لحظه نام کتاب خاطرات سردار شهید حاج علی محمدی پور فرمانده گردان 412 فاطمه الزهرا لشگر ثارلله (حاج قاسم سلیمانی) بود که 26 سال پیش در چنین شبی در دقایق اولیه عملیات کربلای پنج به شهادت می رسد. (من یک سال دیر رسیدم، ندیدمشون)
فرازی از وصیتنامه شهید حاج علی محمدی پور
خدایا کوله بارم را بسته ام اگر چه خالی است.
اما می دانی فقیر این راه منم.
خدایا احساس می کنم نقطه امیدی در قلبم پیدا شده و به لحظات موعود نزدیک میشوم.
خدایا مرا ببخش! مرا عفو کن.
خدایا میدانم چه کردم و چه بودم خوب می دانم؛ خدایا هر چه قدر بد هستم تو خوبی تو رحمان ورحیم هستی پس مرا ببخش.
اما تو ای برادر عراقی اگر چه تو ماموری و قاتل جان من اما من تو را برادر خود می دانم از تو خواهم گذشت اگر خدا اجازه دهد اول کسی را که شفاعت می کنم تو هستی آماده باش و غمی به دل راه مده. وحشتی نداشته باش.
سینه من آ ماده است.